"مادر نوجوان": امبر پورتوود اعتراف کرد که دیدن دخترش برای اولین بار در چند ماه "بی دست و پا" بود

فهرست مطالب:

"مادر نوجوان": امبر پورتوود اعتراف کرد که دیدن دخترش برای اولین بار در چند ماه "بی دست و پا" بود
"مادر نوجوان": امبر پورتوود اعتراف کرد که دیدن دخترش برای اولین بار در چند ماه "بی دست و پا" بود
Anonim

اما سرانجام پس از اینکه سابقش او را برای صرف شام با آنها به آنجا دعوت کرد، دوباره با آن دختر وصل شد.

همانطور که در اپیزود دیشب "Teen Mom OG" نشان داده شد - که تقریباً از آن اخراج شده بود - امبر در حال صحبت در مورد چگونگی بعد از آن با مادرش دیده می شود.

امبر با دختر و سابقش برای شام رفت

پورت‌وود با دختر ۱۲ ساله‌اش لیا، که در نوجوانی زمانی که این سریال برای اولین بار در ام‌تی‌وی پخش شد، رابطه سختی داشت.

دختر کوچک با پدرش، گری شرلی سابق آمبر، و همسرش کریستینا زندگی می کند.

بعد از چند ماه از گذراندن وقت آنها با هم، گری تصمیم گرفت که وقت آن است که به جدایی آنها پایان دهد و امبر را برای صرف شام در خانه آنها دعوت کرد.

این با وجود رابطه پرتنشی است که امبر و کریستینا دارند.

گری گفت که می‌خواهد لیا بیشتر مادرش را ببیند و با برادر ناتنی‌اش جیمز که امبر با سابق دیگری شریک است رابطه داشته باشد.

امبر قبلا با یک تهیه کننده صحبت کرده بود و گفت: "من نمی توانم صبر کنم تا لیا را ببینم. مهم نیست که او به من نگاه کند، چشمانش را گرد کند و به طبقه بالا برود. تا زمانی که او را می بینم و می گویم "دوستت دارم، خداحافظ."

او درباره نحوه گذشت شام بعد از آن صحبت کرد

جلسه امبر در اقامتگاه شرلی به دلیل محدودیت های قانونی با حضور پسر دیگرش مقابل دوربین فیلمبرداری نشد.

بنابراین بینندگان نتوانستند این تعامل را ببینند، اما بعد از آن صحبت های امبر در مورد آن را شنیدند.

او در یک مصاحبه جلوی دوربین صحبت کرد و گفت که از برداشتن اولین گام با لیا خوشحال است "برای بازسازی رابطه مان تلاش کنیم."

بعد از آن، امبر با مادرش تماس گرفت و در مورد چگونگی آن صحبت کرد و گفت: "واقعا احساس خوبی داشت."

او توضیح داد که فکر می کند لیا پس از مدت ها برای دیدن او برایش سخت بوده است.

"با لیا، حضور من در آنجا برای او کمی ناخوشایند بود. اما فکر می کنم با گذشت زمان، کمی بهتر خواهد شد."

او افزود که به نظر می رسد رابطه بین او، گری و کریستینا نیز رو به بهبود است و او فکر می کند که آنها در نهایت می توانند به یک مکان ثابت برسند.

توصیه شده: