حقیقت در مورد رابطه مشکل دار کلی کلارکسون با پدرش

فهرست مطالب:

حقیقت در مورد رابطه مشکل دار کلی کلارکسون با پدرش
حقیقت در مورد رابطه مشکل دار کلی کلارکسون با پدرش
Anonim

روابط بین والدین و فرزندان مشهور آنها اغلب به اشکال مختلف ظاهر می شود. از یک طرف، ما والدینی مانند ریچارد ویلیامز و ارل وودز داریم که اعتقاداتشان به فرزندانشان باعث شد که آنها به ستاره های جهانی تبدیل شوند. همین امر را می توان در مورد متیو نولز نیز گفت، که علیرغم اینکه بعداً رابطه سختی با بیانسه نولز داشت، موتور موفقیت Destiny’s Child بود.

از سوی دیگر، روابط برخی از والدین مشهور با فرزندانشان چندان صمیمانه نیست. صفرا می تواند ناشی از بی توجهی کامل، سوء مصرف مواد یا بی مسئولیتی باشد، عواملی که منجر به رهایی یا جدایی کامل می شود. Kelly Clarkson ، متأسفانه، در این سمت خشن والدین بوده است.رابطه او با پدرش، Stephen Michael Clarkson، چگونه در طول سالها شکل گرفت:

10 تربیت تگزاس

کلی کلارکسون در سال 1982 در فورت ورث، تگزاس به دنیا آمد. مادرش، جین آن، معلم زبان انگلیسی است، در حالی که پدر مرحومش، استیون مایکل کلارکسون، یک مهندس سابق بود. در یک خانواده پنج نفره، کلارکسون کوچکترین فرزند است. او دو خواهر و برادر بزرگتر به نام های جیسون، برادرش و خواهرش آلیسا دارد. آنها با هم بزرگ شدند تا زمانی که کلارکسون شش ساله بود والدینشان از هم جدا شدند.

9 آخرین تولد معمولی

کلارکسون دوست دارد خود را یک آخرین متولد شده معمولی بداند. در برنامه گفتگوی اسکاندیناوی، اسکاولان، او گفت: «من آخرین فرزند متولد شده و تنها فرزندم، زیرا بسیار کولی هستم. مادرم هنوز هم اینطور است: «خدای من، تو چهار فرزند داری،» به عنوان کوچک‌ترین، کلارکسون گفت که بسیار عاشق نورافکن بوده و مایل است دور همه چیز برقصد.

8 طلاق زودرس

پس از طلاق مادر و پدر کلارکسون، خانواده از هم جدا شد. در مصاحبه ای با Sirius XFM، او فاش کرد که او و خواهر و برادرش راه های جداگانه ای را طی کردند. آلیسا با عمه ای در کارولینای شمالی بزرگ شد، در حالی که جیسون با پدرش در کالیفرنیا خانه ای پیدا کرد. کلارکسون نزد مادرش در تگزاس ماند. مادر کلارکسون بعداً با جیمی تیلور ازدواج کرد.

7 یک خانواده محافظه کار

در مصاحبه گذشته، کلارکسون فاش کرد که بیشتر تربیتش محافظه‌کارانه بوده و او باید هر یکشنبه و چهارشنبه به کلیسا می‌رفت. در واقع، کلارکسون رهبر گروه جوانان کلیسا بود. استعداد او توسط معلم دبیرستانش، سینتیا گلن، کشف شد که از او خواست برای گروه کر مدرسه تست بزند. یک چیز به چیز دیگری منجر شد، و قبل از اینکه متوجه شویم، کلارکسون برای American Idol تست بازیگری داد، نمایشی که او را در کانون توجه قرار داد. با معروف شدن کلارکسون، علاقه به خانواده اش نیز افزایش یافت.

6 آنها در تماس نبودند

کلی کلارکسون که جدا از خواهر و برادر و پدر بیولوژیکی خود رشد می کرد، به سختی در تماس بود. هر یک از آنها در مکانی متفاوت بودند، زندگی متفاوتی داشتند و علاوه بر این، او فقط مدتی پیش مادرش ماند تا اینکه پدر ناتنی و پنج خواهر و برادر ناتنی‌اش آمدند. "من واقعاً هرگز با او در تماس نبودم. و من می دانم که بسیاری از مردم به "اوو" می روند، اما واقعاً این وضعیت نیست. از آنجایی که شما با آن بزرگ نمی شوید، سخت است چیزی را از دست بدهید که هرگز نداشته اید.» او گفت.

5 اما کلارکسون همچنان سعی می کند وصل شود

این نیست که کلارکسون خانواده اش را شبح کرده است. زندگی به طور جداگانه اتفاق افتاد، اما او سعی کرد به خاطر برادرش این کار را انجام دهد. قطعاً چند بار در زندگی ام تلاش کردم، و این کار را بیشتر برای برادرم انجام دادم. او یک دهه از من بزرگتر است و واقعاً آن بچه ای است که می خواست همه دور هم جمع شوند. او همیشه آن مرد بود. او قلب بزرگی دارد. و او می‌خواست که کار کند.» کلارکسون گفت.

4 یک محیط سمی

طبق گفته کلارکسون، پدرش چنان محیط سمی را فراهم کرده بود که مدام در راه او درد ایجاد می کرد. بخشی از دلیل اینکه او از خود فاصله گرفت این بود که پدرش خبر بدی داشت. من فکر می کنم، حتی اگر پدرت نباشد، هر کسی که در زندگی ات باشد، اگر کسی چنین محیط سرطانی را ارائه دهد و بعد فقط به تو صدمه بزند، حتی اگر ناخواسته این کار را انجام دهد و بهتر نمی داند، باید فقط اون شخص رو تو زندگیت نداشته باشی و اشکالی ندارد، این یک موقعیت نفرت انگیز نیست. تو راه خودت را برو.» کلارکسون گفت.

3 نقطه اوج

حتی خوب ترین افراد هم مرزهای خود را دارند. وقتی بارها و بارها با منفی‌گرایی مواجه می‌شوند، این فقط یک مسئله زمان است که بالاخره به اندازه کافی داشته باشند و تصمیم بگیرند آن را یک روز بنامند. کلی هم لحظاتش را داشت و می‌گوید: «فکر می‌کنم تقریباً شد… فکر می‌کنم در زندگی شما وقتی چیزی تقریباً تحقیرکننده می‌شود، به تلاش خود ادامه می‌دهید و مثل این می‌شوید که «می‌دانی، من نباید اینقدر برای کسی تلاش کنم. عشق."

2 انتخاب برای درمان

اگرچه پدر کلارکسون بهترین پدر و مادر نبود، کلارکسون تصمیم گرفت او را درک کند و شفا دهد. راستش برای او غم انگیز است. نه تنها برای من، بلکه برای فرزندانم، و خواهر و برادرم دلتنگ شده‌ام. او چیزهای زیادی را از دست می دهد. من فکر می کنم که شروع می شود، هر چه سن شما بالاتر می رود. اما، من فکر می کنم برخی از مردم فقط … و انصافاً برای او، من نمی دانم زندگی او چگونه بزرگ شده است. نمی‌دانم او دارد چرخه‌ای را تکرار می‌کند که زمانی به او آموزش داده شده است. من نه تنفر دارم، نه خشم و نه چیزی در مورد آن.»

1 قطعه به قطعه

با توجه به روابط تیره آنها، کلارکسون از دست دادن پدرش را احساس نکرد. با این حال، هنگامی که او پدر و مادر شد، او می دانست که پدر و مادر باید چه باشند. هنگامی که او آهنگ "Piece by Piece" را نوشت، این کار را برای دخترش و همسر سابقش انجام داد. با این حال، زمانی که قطعات پازل شروع به جا افتادن کردند، کلارکسون متوجه شد که او قهرمانی است که در تمام مدت به آن نیاز داشت.

توصیه شده: