لامار اودوم پس از عدم حضور در یک برنامه گفتگوی عصر چهارشنبه، طرفداران را نگران کرده است.
ستاره 41 ساله سابق NBA قرار بود در سریال Live Addiction Talk در فیس بوک با جوی ساتن مجری حضور داشته باشد تا اینکه در آخرین لحظه آن را لغو کرد.
"دقایقی پیش اطلاعاتی از تیم او دریافت کردیم، آژانسی که با او کار می کند، که به ما اطلاع داد که او امشب به دلیل برخی نگرانی های سلامتی نمی تواند به ما بپیوندد."
"به ما گفته شده که او با کم آبی و خستگی دست و پنجه نرم می کند، و من می توانم به شما بگویم که او می خواست امشب اینجا باشد."
این ورزشکار بعداً در مورد لغو در صفحه اینستاگرام خود پستی منتشر کرد.
"به دلایل بهداشتی، لامار اودوم نمی تواند امروز عصر به گفتگوی اعتیاد بپیوندد." "وقتی دوباره برنامه ریزی شد، اطلاعات به روز شده را به اشتراک خواهیم گذاشت."
در کپشن، حساب کاربری او "خستگی و کم آبی" خود را به "ورزش کردن" و اجرا در "اردوهای بسکتبال" نسبت داد.
"ما از شما می خواهیم که او را به سمت نور ببرید و در حالی که او استراحت می کند و بهبود می یابد، نگه دارید."
Odom در اکتبر 2015 پس از اینکه بیهوش در فاحشه خانه لاس وگاس کشف شد به طرز بدنامی به کما رفت.
پس از انتقال سریع به بیمارستان، او به دلیل مصرف شدید مواد مخدر و الکل دچار سکته های متعدد، حملات قلبی و نارسایی کلیه شد.
همسر سابقش Khloé Kardashian در کنارش بود و در دوران نقاهت از او پرستاری کرد.
بعد از اینکه لامار در مصاحبه اش شرکت نکرد، بسیاری از طرفداران برای ابراز نگرانی در شبکه های اجتماعی استفاده کردند.
"این پایان خوبی نخواهد داشت. ترومای دوران کودکی خیلی زیاد است و تحمل درد عاطفی برای بسیاری سخت است."
"او شیاطین خود را دارد و اشتباهاتش را مرتکب شده است، اما من به دنبال لامار هستم. این واقعاً نگران کننده است."
"کم آبی و خستگی دو کلمه ای هستند که با سوء مصرف مواد مرتبط هستند."
سال گذشته، اودوم درباره اعتیاد گذشته خود به مواد مخدر و ازدواج با Khloé Kardashian صحبت کرد و گفت که از خیانت به همسر سابقش پشیمان است.
"این هر روز مرا آزار می دهد،" اودوم طی مصاحبه ای در نمایه نمایش ساعت فیس بوک BuzzFeed News گفت.
"شما بعد از 30 روز با کسی ازدواج می کنید، او هرگز از قلب شما خارج نمی شود."
در کتاب خود، تاریکی به نور، اودوم نوشت که یکی از "تاسف بارترین" لحظات زندگی او زمانی بود که کارداشیان را تهدید به کشتن کرد، زمانی که او با دوستانش به شدت کوکائین و خلسه داشت..
«خلو پایین آمد و در را زد. ناگهان بازش کردم و به زور از شونه هایش گرفتم که ترسیدش. او در کتاب نوشت: «تو چه کاری انجام میدهی؟» بیحال جیغ زدم.»
گفتم: "می خواهی من را جلوی دوستانم شرمنده کنی؟" من تو را می کشم! تو نمیدانی من چه توانایی دارم.»